رادينرادين، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

رد پای کودکی رادین

خلوت شبانه

بگو بازم هوامو داریو                   مثل همه منو تنها نمیزاری بگو هستی تا نترسونتم ظلمت این شب تکراریو بگو هستیو روی ماه تو امشب    پشت ابرها پنهون نمیشه اسمون بخت تیره من       ابری نمیمونه همیشه من که پشتم به خودت گرمه و باز هرچی این راهو میام نمیرسم   نکنه دستمو ول کردی برم که به هرچی که میخوام نمیرسم شایدم من اشتباهی اومدم که در بسته رو وا نمی کنی من به این سادگی دل نمی کنم ازتو که منو رها نمی کنی بگو بازم هوامو داریو    &n...
21 بهمن 1389

انفولانزا

رادینی امروز بعد یک هفته خیلی خیلی بد اومدم وبلاگتو بنویسم تو این هفته هر ۳تا مون مریض شدیم  این سرماخوردگی حسابی کلافمون کرده ولی  شکر خدا کم کم داریم بهتر میشیم .قند عسلم حسابی لاغر شدی اخه هیچ چیزی نمی خوری خیلی بهانه گیر شدی مامانی و بابایی هم توان اینو ندارن که خیلی باهات سرو کله بزنن .ان شاالله هر چی زودتر خوب شی تاسه تایی بریم کرمان پیش بابا بزرگی و مامان بزرگی. این سفر برامون خیلی لازمه .مامانی هم خیلی دلش تنگ شده برای همه 
13 بهمن 1389
1